سنگ ها را بشناسیم
- موادی که از دهانه آتش فشان بیرون می آیند از کجا آمده اند؟
- این مواد چه حالتی دارند؟ (جامد، مایع یا گاز) ؟
- آیا این مواد در بیرون زمین هم داغ هستند؟
- آیا موادی که از آتش فشان بیرون می آید در بیرون زمین هم به صورت مایع باقی می ماند؟
موادی که از آتش فشان بیرون می آیند در واقع سنگ های جامدی بوده اند که گرما و حرارات بالای زمین آن ها را ذوب کرده است، ولی زمانی که در دمای بسیار بسیار بالای زمین ذوب می شوند، به حالت مایع از زمین خارج می شوند، این مایع که در واقع همان سنگ های جامد درون زمین است، پس از سرد شدن دوباره سفت و جامد می شوند و سنگ های جدیدی را به وجود می آورند، سنگ هایی که بدین گونه تشیل می شوند سنگ های آذرین نام دارند. سنگ های آذرین در گروه خود نیز دارای چند دسته هستند، مثلاً این سنگ ها به سنگ های آذرین خروجی و نفوذی تقسیم می شوند:
- اگر سنگ آذرین در سطح زمین منجمد شود از نوع خروجی است،
- اگر در پوسته زمین منجمد شود از نوع نفوذی است.
این سنگ ها از بلورهای ریز و درشت ساخته شده اند و در کشور ما در کوه های الوند و دماند وجود دارند. شکل زیر نمونه ای از سنگ آذرین را نشان می دهد.
برچسب : سنگ های آذرین,سنگ های آذرین بازی,سنگ های آذرین درونی و بیرونی, نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 75
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از خاک رس)
رُس طبق تعریف انجمن مواد و آزمون آمریکا به کانیهای طبیعی آگلومره شده شامل فیلوسیلیکات آلومینیوم آبدار گفته میشود که با افزودن رطوبت کافی ویژگیهای پلاستیک پیدا میکنند و با خشک شدن صلب میشوند.[۱]
در طبقهبندی خاکها، رس در گروه ریزدانه قرار میگیرد. ذرات رس معمولاً با اندازهٔ کوچکتر از ۰٫۰۰۲ میلیمتر تعریف میشوند. لیکن گاهی مواقع ممکن است ذراتی با اندازهٔ ۰٫۰۰۲ تا ۰٫۰۰۵ میلیمتر نیز رس تعریف شوند. ذراتی که بر حسب اندازه، در طبقهٔ رسها قرار میگیرند، لزوماً شامل کانیهای رس نمیشوند. رسها در مکانیک خاک به ذراتی اطلاق میشود که اگر با مقدار محدودی آب مخلوط شوند، خاصیت خمیری از خود نشان میهند. خمیری بودن، خاصیت بتونه شکلی است که رس مخلوط با آب از خود نشان میدهد. بنابراین مناسب است که ذرات خاکی که فقط از دیدگاه اندازه در ردهٔ رسها قرار میگیرند (یعنی اندازهٔ آنها کوچکتر از ۲ میکرون است) به جای رس، ذرات با اندازهٔ رسی نامیده شوند.[۲]
کائولین (خاک چینی)
خاک چینی AL2O3. 2SIO2. NH2O از واژهٔ چینی Kao-lING (جایی در چین) گرفته شده که با آن خاک، ظرفها و پیکرههای چینی میساختند. کااولی نیت AL2O3. 2SIO2. NH2O = Kaolinit، نازکی پولکهایش ۲۰ هزارم میکرون ودرازای آنها ۱۰۰ تا ۲۵۰ هزارم میکرون است و هموزن خود آب میمکد. برای یافتن اکسید آلومینیوم، نخست آن را در گرمای ۸۰۰ درجه، خشک شیمیایی میکنند تا آب شیمیایی آن بپرد و AL2O3. 2SIO2 آن بجا بماند. پس از آن نمک مانده را در جوهرنمک حل مینمایند. کااولی نیت در گرمای ۱۷۵۰ درجه آب میشود.[۳]
بنتونیت (گل سرشوی)
گل سرشوی دارای آب مکی، چسبناکی، شکل پزیری و باد کردن بالا است، زیرا مونت موریلونیت آب مکنده در آن بسیار زیاد است. در سرامیک سازی کاربرد دارد. بنتونیت کالیومی دو تا سه برابر وزن خود و بانتونیت ناتریومی شش تا هفت برابر وزن خود آب میمکد. مونت موریلونیت montmorilonit چون دو لایه اتم sI دارد، بیش از کااولی نیت آب میمکد و دوبرابر آن یون میسازد. خاک رس مونت موریلونیت، نازکی پولکهایش یک هزارم میکرون و درازای پانها ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزارم میکرون است. آب مکندگی برای بانتونیت ناتریومی ۶ تا ۷ برابر وزنش و برای گونهٔ کلسیمی ۲ تا ۳ برابر وزنش است. بانتونیت یا گل سرشو را از زمان باستان در ایران میشناختند، در برگ گل میخواباندند و با آن سر و تن میشستند. سعدی میگوید: گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم بگفتا من گلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گل نشستم... بانتونیت برای چسبناک کردن ماسهٔ ریخته گری و پوشش گرافیتی درون تشتهای فلز گدازی و رنگ گیری روغنهای معدنی، سفید کردن شیرهٔ سیاه، ساختن کرمهای آرایشی و داروسازی، صاف کردن آب آشامیدنی، سرکه، پرداخت کردن و جلا دادن فلزها، ساختن مغز خودکار، ساختن آجر نسوز، در کندن چاههای نفت و ... کاربرد دارد. بانتونیت را برای آب بندی کردن هم بکار میبرند؛ که پس ا مکیدن آب و گل شدن، باد میکند و جاهای خالی آن پر میشوند و دیگر آب در ریزه سوراخهای پر شده اش مانند کاهگل بام نشت نمیکند .[۴]
کانیهای رس، آلومینیوم سیلیکاتهای مرکب هستند که از دو واحد اصلی تشکیل شدهاند:
۱- چهاروجهی سیلیس
۲- هشتوجهی آلومین
منابع
ASTM Standard C 242, 2001, Standard Terminology of Ceramic Whitewares and Related Products, ASTM Inteational, West Conshohocken, PA, www.astm.org.
"اصول مهندسی ژئوتکنیک، جلد اول- مکانیک خاک" - براجا ام داس، ترجمه شاپور طاحونی
مصالح ساختمان/احمد حامی/چاپ و پخش دانشگاه تهران2042/چاپ هفدهم1384/ص 41
مصالح ساختمان/احمد حامی/چاپ و پخش دانشگاه تهران2042/چاپ هفدهم1384/صص 41 و 42
Das, Braja M.. Principles of geotechnical engineering, ۵th. ed, ۲۰۰۲.. ۱۹۴۱. شابک ۹۶۴-۶۹۰۴-۶۱-۰
کانیشناسی یکی از شاخههای زمینشناسی است که به بررسی ویژگیهای شیمیایی، ساختار بلورین و ویژگیهای فیزیکی کانیها میپردازد. پژوهش بر روی فرایندهای پیدایش و نابودی کانیها نیز در گستره بررسیهای این دانش قرار میگیرد. تا سال ۲۰۰۴ (میلادی)، بیش از ۴۰۰۰ گونه کانی توسط انجمن جهانی کانیشناسی (IMA) شناسایی شده است. از این تعداد، ۱۵۰ کانی را میتوان جزو کانیهای معمول و ۵۰ کانی را میتوان از کانیهای تا اندازهای کمیاب بهشمار آورد. بقیه آنها، کانیهای نادر یا بسیار کمیاب هستند.
منابع
Mineralogy. (2014, May 1). In Wikipedia, The Free Encyclopedia. Retrieved 10:41, July 20, 2014
پترولوژی (به انگلیسی: Petrology) (از ترکیب دو واژۀ یونانیِ «پِترا» بهمعنی سنگ و «لوگوس» بهمعنی مطالعه) یکی از شاخههای علم زمینشناسی است که به مطالعۀ منشأ، ترکیب، پراکندگی و ساختار سنگها میپردازد.
در گذشته، واژۀ لیتولوژی مترادف با پترولوژی گرفته میشد، اما امروزه لیتولوژی بر ویژگیهای سنگ در نمونۀ دستی و رخنمونها تأکید دارد. سنگنگاری یا پتروگرافی نیز به مطالعۀ سنگ زیرِ میکروسکوپ گفته میشود و واژۀ پترولوژی نیز به مجموعِ این دو اطلاق میگردد.
صخرهشناسی بخشی از زمینشناسی است که به بررسی و پژوهش در خاستگاه ساختار، ویژگیها و تاریخ سنگهای لایه جامد زمین میپردازد. سنگشناسی دارای دو بخش عمدهاست:
سنگ نگاری
سنگزایی
سنگ از نظر زمینشناسان به مادهی سازندهی پوسته و بخش جامد سستکرهی زمین گفته میشود. سنگها از یک یا چند کانی درست شدهاند و از نظر چگونگی پدید آمدن در سه گروه سنگهای آذرین، سنگهای رسوبی و سنگهای دگرگونی جای میگیرند. سنگهای آذرین از سرد شدن گدازهی آتشفشانها به وجود میآیند. سنگهای رسوبی پیامد فرسایش سنگها و انباشته شدن رسوبها در دریاها هستند. هنگامی که سنگی در فشار و گرمای زیاد قرار گیرد، سنگ دگرگونی پدید میآید.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 88
ابزارهای سفالگری
۱- سنگ گلفشاری تختهسنگ همواری است به طول یک متر و عرض نیم متر که آن را به ترکی «پالچوقباسَن» مینامند. این تختهسنگ در دست راست یا چپ سفالگر تعبیه شده و برای ورز دادن گل با دست به کار میرود. به هنگام ورز دادن گل، هر چند گاه یک بار با کارتراش گلهای چسبیده بر آن را میتراشند.
۲- کارتراش کارتراش یا کَلتراش افزاری است برای تراشیدن گل چسبیده به سنگ گلفشاری یا زمین (به هنگام ورز دادن گل). این افزار دو تکه دارد:
الف - تیغهای پهن و آهنی و راست گوشه و تخت به طول پانزده سانتیمتر و عرض ده سانتیمتر که از یک درازا در دسته چوبی کارتراش فرو برده شدهاست.
ب - دسته چوبی استوانهای به طول بیست سانتیمتر و از یک سو درازا در میان شکافی به طول پانزده سانتیمتر دارد که تیغهٔ کارتراش در آن جای گرفتهاست.
۳- کاسهٔ لعابی: در سمت راست سفالگر در گودال کوچکی در نزدیکی دستگاه یک کاسه لعابی را جای داده و در آن آب ریختهاند. سفالگر هنگام کار، با آب این کاسه دستهای خود را تر میکند تا گل به آن نچسبد و کار ساخت سفالینه به سهولت انجام پذیرد.
۴- سوزن «اینَه»: سوزنی است به درازای شش سانتیمتر با دستهای کوتاه و چوبی به درازای چهار سانتیمتر که برای کارهایی همچون کم کردن گل، برش دادن و خط انداختن ظرف در حال ساخت به کار میرود.
نمای کارگاه سفالگری - لالجین
۵- تیماج: پارهچرمی است راست گوشه به درازای ده سانتیمتر و پهنای دو سانتیمتر. سفالگر برای هموار کردن لبه سفالین آن را تا میکند و انگشتهای شست و نشانی خود بر لبه سفالینه چنان نگاه میدارد که یک بخش آن در درون سفالینه و بخش دیگر در بیرون جای بگیرد. با چرخیدن دستها «تیماج» لبهٔ سفالینه را یکسان هموار میکند. امروزه از قطعه تیوب دوچرخه برای این کار استفاده میکنند.
۶- مُشْتَه: افزاری است مسی، نازک و تخت، به طول هشت سانتیمتر و پهنای (در پهنترین بخش) پنج سانتیمتر که به شکل مثلی با گوشه های گرد است و آن را هنگام کار و چرخیدن دستگاه برای هموار شدن سطح بیرونی سفالینه نگاه میدارند تا ظاهر ظرف صاف شود.
۷- تراش: افزاری است آهنی و تخت به درازای پانزده سانتیمتر و عرض آن (در پهنترین قسمت) سه سانتیمتر است (به شکل L ). این افزار را در تراش دادن قسمت تحتانی سفالینه به کار میبرند. البته بنا به کاربرد در ظروف کوچک و بزرگ تراشهای بزرگ تر و کوچک تر از اندازه مذکور نیز استفاده می شود.
۸- چرخ: دستگاهی است که از چند جزء تشکیل یافته و در یک محفظهٔ گلی - آجری (تقریباًبه شکل میزی که سه سوی آن بسته باشد ) جای دارد. جدیداً دستگاه چرخ کلاً از آهن ساخته میشود و قابلیت انتقال دارد.
سفالگر بر روی جایگاهی که همچون نیمکتی کوچک در پشت چرخ تعبیه می گردد، مینشیند و بعد از چرخش چرخ، گلی را که میخواهد از آن سفالینه بسازد، بر روی صفحهٔ چرخ میکوبد.
اجزاء چرخ سفالگری عبارت است از:
الف - یک صفحهٔ گرد آهنی یا چوب گردو به کلفتی پنج سانتیمتر و قطر حدوداً بیست سانتیمتر که گل را برای ساختن سفالینه روی آن میگذارند. این صفحه را «چرخ باشی» (سر چرخ) مینامند.
ب - یک صفحهٔ گرد دیگر از آهن یا چوب گردو به ضخامت هفت سانتیمتر و قطر حدوداً ۶۵ سانتیمتر که از میان آن یک چوب کلفت استوانهای گذشتهاست. این صفحه از سر چرخ حدود ۷۵ سانتیمتر فاصله دارد و سفالگر هنگام کار با یک پا به روی آن میزند و چرخ را به گردش در میآورد.
ج - یک چوب استوانهای به کلفتی چهار و به طول چهل سانتیمتر که از میان صفحه زیرین میگذرد و بخش بزرگی از آن در بالای این صفحه و بخش کوچکی از آن در زیر این صفحه جای دارد.
از میان این چوب یک میله آهنی به شرح زیر میگذرد.
د - یک میلهٔ آهنی استوانهای به طول یک متر که از میان چوب استوانهای در «سرچرخ» فرو رفته و سر دیگر آن در یک بلبرینگ در درون زمین جای دارد.
ه - یک بلبرینگ که در زمین جای دارد و سر میله آهنی در آن میگردد. پیش از این بلبرینگ یک تکه چوب سخت بکار میبردند. درون این چوب را خالی میکردند و در آن روغن چراغ میریختند تا میله آهنی به نرمی و آسانی بچرخد.
و - یک پاره چوب چهار بر و بلند که دو سر آن به دو دیواره محفطه گلی فرو رفته و از زیر سر چرخ میگذرد و میله آهنی در یک فرو رفتگی هلالی که در میان آن است میگردد. میان این چوب و سر چرخ و چوب استوانهای (ج) اندکی فاصلهاست.
ز- پاره چوب چهار بر پهن و و کوتاهی که به میان چوب (و) در جایی که آن چوب فرو رفتگی دارد و میله آهنی از آن میگذرد کوبیده شدهاست. میل آهنی از میان چوبهای (و) و (ز) میگذرد.
پیوند دو صفحه گرد و میلههای چوبی و آهنی چنان است که هرگاه یکی از آنها را به حرکت در آورند، تمام چرخ به حرکت درمیآید. حدوداً سه دهه قبل از این چرخ سفالگری با ضربه کف پای سفالگر به چرخش درمیآمد؛ اما امروزه با استفاده از دینامو و تسمه لاستیکی که رابط این دستگاه و صفحه آهنین است، چرخ را به چرخش درمیآورند.
۹- قالب: صفحه چوبی یا سفالی گرد به اندازه «سر چرخ» ولی کمی نازکتر. هنگام کار قالب را روی «سر چرخ» می چسبانند و سفالینه های بزرگ (حدوداً به اندازه گلدان) را با قالب از روی سر چرخ بر میدارند و کنار میگذارند. سفالگر به تعداد زیاد قالب دارند؛ زیرا برای ساختن هر سفالینه یک قالب لازم است.
۱۰- تخته: صفحهای به ابعاد تقریبی ۳۰×۴۰ که از اتصال چند تخته باریک (با پهنای حدوداً ۱۰ سانتیمتر) ساخته شده و برای جابه جایی سفالینههای کوچک به کار میرود.
نحوهٔ سفالگری
نخست سفالگر پشت دستگاه روی یک صندلی یا چهار پایه چوبی یا یک سکوی کوچک مینشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ میگذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در میآورد. سپس یکی از چانههای کله قندی گل را بر قالبی که «روی سر چرخ» گذاشته شدهاست، میگذرد و دیوارهٔ آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین میکشد و به روی قالب که با آب تر کردهاست میچسباند. برای اینکه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن کمی خاک نرم در میان رویه قالب میپاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر میکند. این خاک نرم نمیگذارد که گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشک شدن شدن ترک بر میدارد.
پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود درکنار دیواره گل، آن را هموار و کم کم گلهای زیادی را از آن جدا میکند و رفته رفته به شکلی که میخواهد در میآورد. برای خالی کردن درون گل و نازک کردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن میگذارد و اندک اندک تا آنجا که میتواند فرو میبرد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینکه گل به شکل ظرفی که میخواهد در آمد آن را با «مُشْتَه» هموار میکند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمدهاست با سوزن میگیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی که پیش از این یاد شد هموار میکند. دراین هنگام کار ساختمان ظرف، در یک مرحله به پایان رسیدهاست. آن را با قالب از روی چرخ بر میدارد و در جایگاه سر پوشیدهای که چند هواکش درسقف دارد و در جایگاه سر پوشیدهای که چند هواکش درسقف دارد میچیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا میماند تا اندکی خشک شود و پس از آن و با افزارهایی که در بالا یاد شد میتراشد و نقشهایی در آن پدید میآورد.
پس از تراش، ظرف را یک شبانه روز در جایی از کارگاه که آفتاب نمیتابد میگذارند تا نترکد و سپس آن را برای خشک شدن، در آفتاب میگذارند و پس از آنکه خشک شد به کوره میبرند و برای پختن در کوره میچینند، پس از پختن، سفالینه را لعابکاری میکنندو دوباره به کوره میبرند تا لعاب آن بپزد.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 106
کورهٔ سفالگری
کورهٔ سفالگری - لالجین
کورههای سفالگری از آجر ساخته شده، از دو قسمت تشکیل میشود: قسمت پایین (تنوره) محل قرار گرفتن مشعل بزرگ آهنی است و قسمت فوقانی محل چیده شدن ظروف سفالی است و معمولاً دارای چند ردیف طاقچهاست. در برخی از کورهها به جای این طاقچهها، از تیغههای سفالین کمک گرفته میشود که به داخل شیارهای موجود در دیوار کوره فرو برده شدهاست. ظروف بر روی این طاقچهها یا تیغهها چیده میشوند تا آمادهٔ پختن گردند.
کورهٔ سفالگری - لالجین
پختن سفالینه
پیش از آن که کوره را روشن کنند استاد در کوره میرود و شاگردان سفالینههای لعاب زده را یکی یکی به او میدهند و او آنها را روی طاقچهها میچیند. استاد سفالینهها را چنان میچیند که آنهائی را رنگ مشگی دارند به آتش نزدیک تر و آنهایی که رنگ زرد خوردهاند از آتش دور تر باشد و نیز دقت میکنند که سفالینهها از هم فاصلهای داشته باشند تا به هم نچسبند زیرا اگر هنگام پختن به هم بچسبند پس از آن از هم جدا نمیشوند. برای این که ظرفهای بر هم چیده به هم نچسبد، سه شاخهای سفالین به نام « سه پایه»( نگاه کنید به شکل) به کار میبرند. شکل سه پایهها گاهی کمی با هم فرق و بستگی به نوع سفالینهها دارد. چون جای سه پایه پس از پختن در ظرفها باقی میماند، برای پختن سینی وظرف سفالینی به نام « قابلمه» میگذارند. این کار دشوار است و جا و گرمای بیشتری میخواهد ورنگ ظرفها را گران تر میفروشند. کَعْبْ این گونه ظرفها لعاب ندارد زیرا اگر لعاب داشته باشد به قابلمه میچسبد و از آن جدا نمیشود. پس از چیدن همه ظرفها، کوره را روشن میکنند و گرمای آن را کم کم بالا میبرند.
پس از آن که ۱۰ ساعت از روشن کردن کوره گذشت، استاد چوبی را سوراخ در کوره به درون آن فرو میبرند، گرمای کوره این چوب را شعله ور میکند و او در روشنائی آن چوب، ظرفها را میبیند. اگر لعاب آنها هموارو یکسان و درخشان باشد، رنگ را خوب و رسیده میداند و اگر تار باشد گرمای کوره را بیشتر میکند تا رنگ برسد. اگر در دادن گرما دقت نشود رنگ خراب میشود و سفالینه بی ارزش خواهد شد. پس این بخش از کوزه گری بسیار مهم است و به گفته استا د صادق، تمام هنر کوزه گری در همین جاست. پختن ظرفها دوازده تا چهارده ساعت به درازا میکشد، پس از آن کوره را خاموش میکنند و برای سردشدنش سوراخ بالای آن را یک شبانه روز باز میگذارند. سفالگران لالجین بشقاب، سینی، نمکدان، زیر سیگاری، استکان، فنجان، کوزه آب، خمرههای کوناگون و دیزی و …… میسازند. برای این که لانجین که ظرف بزرگ است سبک تر در آید و زودتر بپزد به گل آن کاه الک کرده میافزایند. لانجین را خام لعاب میدهند وپس از لعاب دادن در کوره میپزند. دیزی را از خاک سرخ میسازند ولعاب به آن نمیزنند.
کوزههای آب همیشه بی لعاب ساخته میشود. درون خمرههای سرکه و ترشی و مربا را لعاب میزنند.
نحوهٔ ساخت لعاب در لالجین
سالها پیش سفالگران لالجین سه من قلیا را (که از سوزاندن گیاه اشنان به دست میآوردند) با دو من سنگ چخماق مخلوط کرده، تا حدود هزار درجه حرارت میدادند تا نوعی شیشه (سیلیکات) به وجود آید. سپس این ماده را خرد و آسیاب میکردند و یک من و نیم از آن را با یک من سنگ چخماق و نیم من بلور مخلوط کرده، آسیاب میکردند. به این مخلوط اصطلاحاً یک پسسا (پستاهی سه منی) میگفتند که برای تهیهٔ انواع لعابها به کار میرفت؛ به عنوان مثال برای ساخت لعاب فیروزهای سه من از این مخلوط را با دو من اکسید قلع و نیم کیلو توفال (اکسید) مس و پنج مثقال کبالت مخلوط کرده، آسیاب میکردند.[۲]
لعاب زدن سفالینهها - لالجین
رنگهای سفالگری
سفالگران لالجین رنگهای زیر را میشناسند و برای لعاب دادن سفالهای خود به کار میبرند:
رنگ سبز - برای درست کردن رنگ سبز مادههای زیر را به کار میبرند:
۱- قلیا - و آن گیاهی است که در شوره زار میروید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به کار میبرند. قلیا رادر کورهای چنان میسوزانند که شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال میخرند و آن را میکوبند و نرم میکنند.
۲-سنگ سفید – سنگهای سفید را از بستر رودخانههای اطراف لالجین فراهم میکنند و سفالگران آن را میکوبند و خرد میکنند.
۳- شیشه - ده من قلیا و ده من سنگ سفید را کوبیده را درهم میکند و برخاکستر نرمی که در پیرامون آتش کورهاست میریزند تا آب شود. مادهای که از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست میآید « شیشه » مینامند.
۴- سرب پخته - سه من را در تابهای (توا) میریزند و آن تابه را در کوره میگذارند.[۳] سرب کم کم آب میشود و پس از آن که تمام آن گداخته شد کمی کمتراز یک من قلع در آن میاندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد. بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاکستر پدیدار میشود که آن را با سیخی به کنار تابه میکشند و آن رفته رفته خود را میگیرد و به رنگ زرد زرنیخی در میآید و این کار چندان ادامه مییابد که تمام همبسته به همان صورت در آید. مادهای که به این روش در کنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و کمی قلع در آن میاندازند تا به بینند جرقهای از آن میجهد یا نه. اگر جست میگویند سرب پختهاست و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» که دو دسته چوبی میگذارند تا خنک شود.
۵- مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاکستر پیرامون آتش کوره میریزند تا بسوزد. از سوختن آن، مادهای مانند خاکستر به دست میآید که « مس سوخته» نامیده میشود. ۶- لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( که آن را لاجورد خارجی مینامند) بر سنگی میریزند و سپس سنگ دیگری میسایند و کم کم آب به آن میافزایند تا به صورت آبگون در آید.
۷- پستاهی - دو من شیشه ( نگاه کنید به بالا)، دو من سرب پخته و یک من سنگ سفید را درهم میکنند و آن را در دستگاهی به نام اسیاب بیرون میآید سفید چرکین است و آن را یک « معیار» یا یک « پستاهی» مینامند.
ساختن رنگ سبز ۱۸۰ مثقال لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میکنند. ماده آبگونی که به دست میآید رنگ سبزی است که میخواهند ولی در این هنگام سفید و چرکین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در کوره پدیدار میشود. این آبگون را از کنان میگذارنند تا برای رنگآمیزی آماده شود.
رنگ زرد - دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم میآمیزند و در « توا» میریزند وآن را در کوره میگذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون میآورند و در ظرف پر از آبی میریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت مادهای خشک و پوک در میآید که آن را میکوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون میکنند و از کتان میگذارنند.
رنگ قهوهای - یک پستاهی و نیم من ملغ[۴] کویبده در آسیاب میریزند و با افزودن آب، آبگونی درست میکنند و سپس آن را از کتان میگذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه و اگر کمتر باشد رنگ سرکهای از آن به دست میآید.
رنگ لاجوردی - هشت من سرب پخته و یک من قلع را در کوره آب میکنند و میگذارند سرد شود و سپس آن را میکوبند و دو من از این کوبیده را با یک من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد میآمیزند و با آب در آسیاب نرم میکنند و آن را از کتان میگذرانند. کوزههای ترشی و مربا با رنگهای گوناگون.
لعابکاری برای لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینههای کوچک، انها را در رنگی که میخواهند فرو میبرند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ کَعْبْ آنها را پاک میکنند تا هنگام پختن که سفالینهها را روی هم میچینند، به یکدیگر نچسبند. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه کوچکی روی میریزند.
برای این که بدانند غلظت رنگ به اندازهاست یا نه نخست یک سفالینه را در آن فرو میبرند و بیرون میآورند و سپس با خراشیدن رنگی که بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در مییابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب میافزایند و اگر کم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیکی کوره میگذارند تا اندکی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابکاری در ظرفهائی به کار میرود که سراسر آنها باید یک رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد. در لعاب کاری لانجین و کوزه که هم بزرگ و هم کلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به کار میبرند و ماده دیگری به آن نمیافزایند.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...
برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 86
در ایران قدمت سفالینهها به بیش از ۱۰٬۰۰۰ سال میرسد.
قدیمیترین چرخ سفالگری و کوره پخت سفال در جهان در شوش یافت شدهاست. همچنین قدیمیترین ظروف سفالی منقوش مربوط به ایران است
«در این محل (سیلک کاشان) ظروف سفالین قرمز رنگی نیز پیدا کردهاند که از لحاظ صنعت نسبت به ظروف پیش تا حدی کاملتر به نظر میآید و معلوم میشود که آنها را در کورههای ابتدایی میساختند. در هزاره چهارم پیش از میلاد مردم دشتنشین فلات ایران در کار زندگی پیشرفت بیشتری کردند. در قریه سیلک نموداری از آن وجود دارد، ساکنین این محل ظروف سفالین ظریف میساختند و تصویر پرندگان و حیوانات وحشی را بر روی آنها با رنگ سیاه منقوش میکردند و به تدریج این ظروف شفافتر و شکل آنها منظمتر شد، از اینجا میتوان حدس زد که مردم آن ناحیه جهت انجام این عمل به اختراع چرخ نائل شده بودن، چرخ آنها تخته باریکی بوده است که بر زمین میگذاشتهاند و آن را با دست میچرخاندند و به این ترتیب به ظروف خود شکل زیباتری میدادند.
تاکنون شبیه اینگونه ظروف در هیچیک از کشورهای آن دوران به دست نیامده است. چنین میتوان نتیجه گرفت که ایرانیان در این صنعت سرآمد اقوام دیگر بودند و شاید اختراع مزبور ویژه آنها باشد. از ظروف سفالینی که در سیلک به دست آمده است تصاویر بز کوهی و اسب و خورشید و همچنین اشکال هندسی فراوان دیده میشود و از این اکتشافات نتیجه میگیریم که با وجود آنکه آهن و مفرغ در تهیه آلات و ادوات گوناگون به کار میرفته است صنایع کوزهگری و سفالسازی رونق خود را حفظ کرده است.»[۲]
کهنترین ظرفی که در ایران یافت شدهاست، ظرف سیاه دود آلودیست که همانند قدیمیترین ظروف سفالی است کهن در جاهای دیگر پیدا شدهاست. نخستین ظرفهای سفالی که با روش [] تاریخ آن بدست آمده و متعلق به هزارهً چهارم پیش از زایش مسیح است در میانرودان یافت شدهاست. کهنترین سفالی که در ایران یافت شده متعلق به همان دورهاست. این ظرف دست ساز نسبتاً ابتدایی به دنبال خود ظرفی سرخ با لکههای سیاه ناشی از پخت ناقص داشت. پیشرفت فنی در حرفه کوزهگری سبب بوجود آمدن سبک جدیدی شد، این سبک با تغییرات و وقفههایی که داشت بیش از ۲۰۰۰ سال در بعضی از مناطق فلات ایران دوام کرد.
از اوایل هزاره پیش از میلاد ما شاهد ظرفهای سفالی ساخته شده در فلات مرکزی ایران در مناطق کوهستانی زاگرس هستیم. مانند تپه گیان و گودین تپه یا ظروف منقوش فارس و خوزستان در مناطق کوهستانی زاگرس دیده شدهاست. تنها دلیل این امر این بودهاست: از آنجایی که زنان عمدهترین تولیدکنندگان سفال بودهاند با ازدواج به قبایل متعلق به همسران خود مهاجرت کرده و به این ترتیب تکنیک ساخت ظروف سفالی و تزیین آن را به مناطق دیگر منتقل میکردند
لالِجین یکی از شهرهای شهرستان بهار در استان همدان بوده، به عنوان مرکز تولید سفال خاورمیانه شناخته شدهاست. هشتاددرصد از جمعیت شهر لالجین به پیشهٔ سفالگری، سرامیککاری و شغلهای وابسته همچون نقاشی سفالینهها، بستهبندی، خرید و فروش محصولات سفالین ... اشتغال دارند.
وضعیت تولید صنایع دستی در این شهر
لالجین از مراکز عمده ساخت سفال و سرامیک ایران و جهان به شمار میرود و محصولات هنرمندان آن علاوه بر شهرهای دور و نزدیک ایران به بسیاری از کشورهای دیگر صادر میشود. سفالینههای ساخت لالجین بسیار متنوع است و انواع ظروف تزئینی و مصرفی را شامل میگردد (کارگاههایی که در زمینه ساخت سفال و سرامیک فعالند، طبق آمار اتحادیه صنف سفال و سرامیک (آبان ۱۳۸۵) بالغ بر ۶۸۳ واحد است).در سالهای اخیر به علت تفاوت نسبی در عرضه و تقاضا و دشواری ساخت مصنوعات سفالین و نیز کاهش یا عدم کاربرد برخی از سفالینهها تمایل به ساخت ظروف تزئینی بیشتر شدهاست و خطر نابودی، بعضی از شاخههای سفالگری را تهدید میکند.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 90
سُفالگری ساختن ظروف با گل است و به ظرف ساخته شده از این طریق سفال میگویند. از مشهورترین سفالینهها میتوان به کوزه و پیاله سفالین اشاره کرد. پیش از رواج شیشه سفالینهها رایجترین مظروفات بشر بودند. مرغوبترین خاک در صنعت سفالگری خاک رس میباشد که به دلیل وجود مقادیر بالای آهن در آن، به رنگ سرخ است. سفالگری از نخستین صنایع بشر میباشد. خاستگاه آن را گر چه به درستی آشکار نیست ولی از روی یافتههای کهن سرزمین باستانی سومر میدانند و البته به تازگی کشف تمدن جیرفت تردیدهایی در مورد این نظریه ایجاد کرده است/تمدن معروف به کنار صندل که طبق آخرین کاوشها قدمت ان به شش هزار سال پیش میدانندولوحی که در جیرفت کشف شد برای مطالعه به آمریکا وفرانسه فرستاده شد که توسط استادان شیکاگو و پاریس رمزگشایی شد که نتایج نشان داد این منطقه ۳۰۰ سال از خط نوشتاری تمدن شوش قدیمی تر است.
ظرفهای سفالی، شاید یکی از قدیمیترین ساختههای آدمی است.
انسانهای اولیه از آن زمان که به فکر ذخیرهٔ آب و غذا افتادند و به خاصیت چسبندگی و شکل گیری گل رس پی بردند ظرفهای سفالی را به شکلهای گوناگون ساختند.
با گذشت زمان و گسترش زندگی، سفالگری هم تکامل یافت. انسانهای آفریننده با دستهایشان بر ظرفهای گلی نقش و نگارهایی کشیدند و آنها را با رنگهای گوناگون آراستند. هم اینک در نقاطی از ایران از جمله در: مند گناباد، لالجین همدان، میبد یزد، شهرضای اصفهان، زنوز آذربایجان، کلپورگان سیستان و بلوچستان، جویبار مازندران و سیاهکل گیلان ظروف سفالین تهیه میشود[نیازمند منبع].
تولید وسایل و محصولات سفال و سرامیک در هر یک از نقاط نامبرده با اختلافی اندک در نوع مواد اولیه، رنگ و طرح تهیه میشود و به همین دلیل محصولات هر ناحیه به خوبی قابل تشخیص از فراوردههای سایر نقاط است.
ساختن ظروف سفال متعلق به زمانی است که انسان در دشت زندگی میکرد و روستای اولیه شکل گرفتهاست و یکجا نشینی بودهاست. این ظروف معمولاً برای نگهداری مواد غذایی ساخته شدهاست. ظروف سفالی خاصیت فاسدنشدنی دارد؛ اما از سویی به دست آوردن این ظروف، امکان تعبیر و تفسیر بخشهای مهمی از زندگی انسانهای اولیه را فراهم آوردهاست. مراحل ساخت و تحول ظروف سفالی عبارتند از:
به وسیله دست (بدون چرخ سفالگری) که به روشهای مختلف از جمله فتیلهای ساخته میشود.
با چرخ سفالگری
ساختن ظروف سفالی به شکل مجسمه یا حجمهای ترکیبی، یعنی علاوه بر حفظ کاربری ظروف سفالی آنها را به شکل مجسمههایی از حیوانات یا حجمهای ترکیبی، که نشانهگر نوع نگرش آنها به جهان هستی است میساختند. مطالعه در مورد زمان آغاز و پیدایش خط بدون بررسی نقوش حک شده روی ظروف سفالی امکانپذیر نبودهاست. به ویژه ظروف مربوط به هزارههای ۵ و ۶ پیش از میلاد در این میان نقش غیرقابل انکاری دارد.
واقع گرایی انسان اولیه در هنر از آغاز نقاشیهای غار تا به تصویر کشیدن گیاهان، حیوانات و انسان، بر روی ظروف سفالی تا آغاز خط و کتابت یک پروسهٔ طولانی است. تا زمانی که سفالگری دست ساز بودهاست. دید واقع گرایانه به نقوش حکمفرما است. یعنی خط تصویر نگار علیرغم آغاز شدن از بینالنهرین که از مصر با هیروگلیف به اوج رسیدهاست. روند تحول نقوش روی سفال که نهایتاً به اختراع خط اندیشهنگار یا اندیشهنگاشت میانجامد. روندی چند هزار سالهاست که تا پیش از هزاره پیش از میلاد، یعنی زمان سفالهای دست ساز بودهاست. از اوایل هزارهٔ دوم قبل از میلاد نقوش روی سفالها علاوه بر این که مشاهدات را نشان دهد. با اشارات هم همراه بودهاند. از هزاره دوم پیش از میلاد خط اندیشه نگار شکل گرفتهاست. خطی که رمزآلود است، خلاصهتر است و سریع تر نوشته میشود.
سفالگری در شوش
در شش هزار سال پیش از میلاد اولین نشانه پیدایش کوره پخت درصنعت سفال دیده میشود و در سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد چرخ سفالگری سادهای که با دست حرکت میکرد ساخته شد. پیدایش چرخ سفالگری تحوّل بزرگی را درین صنعت بوجود آورد.
از آغاز نیمه سده گذشته باستان شناسان تعداد زیادی ظروف سفالی و اشیاء دیگر در منطقهای از مشرق ایران تا عراق و از قفقاز با دره سند را از زیر خاک بیرون آوردند. سفالهای پیش از تاریخ که در این منطقه وسیع یافت شده در شیوه و سبک ساختن تقریباً با مختصر تغییر یکنواخت و در سطح فنی بطرز اعجاب انگیزی پیشرفتهاست. نخستین نمونههای آن از شوش در ایلام که نخستین سکونت گاه ایرانیان در پای فلات ایران بود بدست آمد. سفالهای شوش نه تنها مربوط به خود شوش است بلکه سفالینههایی که از تپه موسیان در ۱۶۰ کیلومتری شوش و از سومر و تل حلف در عراق و از شمال غربی هندوستان و بلوچستان، یا از فلات ایران در تپه گیان و تپه حصار و تورنگ تپه و تپه سیلک، یا در بخش شرق تا آنائو که امروز در ترکستان روسیهاست جزو طبقه سفالهای شوش نامیده میشود. سفالهایی که بنام شوش نخست معروف است متعلق به زمانی است که از ۳۵۰۰ تا در حدود ۲۵۰۰ پیش از میلاد مسیح میباشد. در اینجا باید متذکر شد که مردمانی با تمدن نوسنگی نیز در ایالت کانسوی چین پیدا شدند و ظروف سفالی آنها ویژگیهایی همانند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 76
جمعی از هنرمندان لالجینی به نقاشی بر روی سفالینهها اشتغال دارند. نقاشی بر روی سفال به دو شکل است:
الف) کار با رنگهای پلاستیکی و روغنی
ب) استفاده از رنگدانه های معدنی که بعد از پخت سفالینه های منقوش در کوره، نقش و نگارها ثابت خواهندبود. نقاشی با رنگهای قابل پخت، به چند روش است که می توان از آن جمله به نقاشی زیرلعابی و رولعابی اشاره کرد.
در چند سال اخیر روشی برای تزئین سفالینه های این شهر ابداع شده که اصطلاحاً مینایی یا برجسته نامیده می شود. امروزه با ابداع این روش، توجه هنرمندان لالجینی به جنبهٔهنری در نقاشی سفالینهها بیشتر شده است.
یک نمونه قالی بافت لالجین
زنان قالی باف-لالجین
فرشبافی نیز در زمرهٔ صنایع دستی این شهر قرار دارد. البته فرشهای بافت لالجین و شهرها و روستاهای مجاور را نمیتوان از لحاظ کیفیت و کمیت با مناطقی که در این صنعت معروفند، مقایسه کرد. پیش از این بافت گلیم و جاجیم نیز در این شهر رایج بود؛ اما متأسفانه این دو صنعت تقریباً به فراموشی سپرده شدهاست.
شرکت سهامی ظروف
تأسیس شرکت سهامی ظروف لالجین نتیجهٔ تلاش حاجمحمودزیرک از اهالی همدان بودهاست (در حدود سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۲). شرکت سهامی در مهر سال ۱۳۱۵ گشایش یافت و پایهگذار آن مرحوم حاجمحمدجوادزیرک بود. این شرکت تا سال ۱۳۴۲ فروش سفال لالجین را در انحصار داشتهاست و سفالگرانی که در بیرون از شرکت کار میکردهاند، میبایست محصولات کارگاههای خود را به این شرکت تحویل میدادند تا پس از درجهبندی به فروش برسد. پس از مرگ محمدجوادزیرک سرپرستی شرکت به فرزندش حسین زیرک سپرده شد.
مرحوم محمدجوادزیرک خدماتی ارزنده برای مردم لالجین داشته است؛ از جمله حفر کاریزها که تا چند سال پیش جاری بودند. از دیگر خدمات وی میتوان به تغییر دادن نوع سوخت کورههای سفالپزی یعنی نفت سیاه به جای بوتههای خار اشاره کرد که در حدود سالهای ۲۵-۱۳۲۴ انجام پذیرفت. پیش از آن سفالگران انبوه بوتههای خار را از بیابانهای اطراف لالجین گرد میآوردند یا از دیگران میخریدند و با آن کورهها را مشتعل میساختند. بنا بر این پخت سفالینهها پرمشقت بود و معمولاً بخشی از وقت سفالگران را میگرفت. سفالگران با پذیرفتن سوخت جدید به جای خار و خاشاک، به هنگام پخت ظروف سفالینهها نزدیک کوره مینشستند و با کاسهای کوچک نفت سیاه را اندک اندک به آتشدان کورهها میپاشیدند؛ تا زمانی که ظروف کاملاً پخته شوند. پس از جایگزینی نفت سفید، کار پخت سفالینهها آسانتر و پاکیزهتر شد. مرحوم زیرک بر آن بود که کارگاههای سفالسازی را به بیرون از شهر (سهراهی دهنجرد) منتقل کند؛ اما با مخالفت خان مواجه شد و به مقصود خود دست نیافت.
چگونگی تهیهٔ گل سفالگری
شاگردان کارگاه سفال - لالجین
خاک مورد نیاز ساخت سفالینهها را از زمینهای اطراف روستای دستجرد تهیه کرده، با کامیون به کارگاههای سفالگری یا محلهای مخصوص ساخت گل منتقل میکنند.[۱] این خاک را که به صورت کلوخهای بزرگ و کوچک است، با وسایل مخصوص برقی یا به صورت ابتدایی با تخماق چوبی میکوبند و پس از آنکه ریز شد، داخل تغارهای بزرگ آهنین یا بشکهٔ معمولی با آب مخلوط میکنند و با بیلی آن را به هم میزنند تا به صورت دو غاب گل یا «لُوا» در آید. و پس از آن دوغاب گل را از الک - که در گوشهٔ حوضی به عمق تقریبی 30 سانتیمتر قرار میگیرد -میگذرانند تا خاشاک و سنگریزهها را از آن جدا کنند. وقتی حوض پر شد، چند روز آن را به همان حال رها میکنند تا اندکی سفت شود. سپس با چوبی بلند خطوطی متقاطع (شطرنجی) به عمق چند سانتیمتر بر روی گل ایجاد میکنند. چندی بعد گل داخل حوض از محل ترسیم خطوط، ترک میخورد و به شکل خشتهایی ضخیم درمیآید. این خشتها را به داخل کارگاه حمل کرده، در اتاقی به نام «تُرپاقْدان» (خاکدان) انبار میکنند
قسمتی از خاک کوبیده را نیز جهت پاشیدن به زیر گل (به هنگام ورز دادن با پا یا دست) غربال کرده، در خاکدان کارگاه انبار میکنند.
ورز دادن گل
یک یا دو نفر گل را (با سیم یا داس) در تکههایی نسبتاً بزرگ (لپه)از تودهٔ گلِ انبارشده، جدا میکنند و نخست با پا آن را ورز میدهند. هر بار آن را نخست پهن کرده با کنارهٔ کف پا لگد میکنند و سپس آن را جمع کرده دوباره به همین ترتیب ورز میدهند. این کار تا زمانی که گل کاملاً آماده شود، تکرار میگردد و ممکن است تا هفت یا هشت بار انجام گیرد. آنگاه لپه را به تکههای کوچکتر میبرند و آن را با دست ورز میدهند و تقریباً به شکل کلهقندهای کوچک درمیآورند. به این کلهقندها اصطلاحاً چونه(گؤننه) میگویند. این گل برای ساخت سفال آمادهٔ است.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 147
نمدبافی
در میان عشایر خراسان، صنعت نمد مالی از رونق فراوانی برخوردار است و دو مرکز اصلی تولید آن، شهرهای مشهد و قوچان هستند.
گلیم بافی
در میان عشایر و روستاییان خراسان، گلیم بافی به عنوان یک فعالیت خانگی معمول است. مناطق عمده گلیم بافی در استان خراسان، شهرستانهای مشهد، قوچان و شیروان است
پوستین دوزی
یکی از صنایع مهم استان خراسان پوستین دوزی است. در شمال استان، سردی هوا موجبات پیدایش و گسترش این صنعت را فراهم آورده است. پوستین دوزی درمیان عشایر کوچ نشین استان از اهمیت به سزایی برخوردار است.
فیروزه تراشی
شهرستان نیشابور که به شهر فیروزه شهرت دارد، دارای کانیهای ارزشمندی از فیروزه میباشد که از بیش از ۲۰۰۰ سال پیش بهره برداری میشدهاست. فیروزه تراشی یکی از پیشههای قدیمی در استان خراسان است. و مراکز تراش فیروزه به فراوانی در بخشهای گردشگری نیشابور و مشهد دیده میشود. اشکال پیکانی و مسطح از جمله تراشهایی است که طرفداران فراوان دارد. فیروزه یکی از رهآوردهای مهم استان خراسان است و بازار پررونقی نه تنها در استان، بلکه در سطح کشور دارد.
سفالگری
یکی از صنایع دستی مهم در ایران سفالگری است که در شهرهای حاشیه کویر ایران از موقعیت مناسبی برخوردار است. مرکز اصلی این صنعت در استان خراسان، در شهرستان گناباد به ویژه روستای مند است.از جمله مهمترین تولیدات این صنعت انواع گلدان و ظروف سفالی است.
سبد و حصیر بافی
یکی از صنایع دستی مهم و پردازشی که با هزینه بسیار ناچیز، ساختههایی را میآفرینند، سبد و حصیر بافی است. مواد اولیه این تولیدات، کاه و شاخههای نازک درختان است و مرکز اصلی آن روستاهای اطراف طرقبه در استان خراسان میباشد. به دلیلهم چنین خاصیت انعطاف پذیری آن زیاد میباشد. صنایع ظریف حصیر بافی، در میان مسافرینی که به این استان سفر میکنند و هم چنین اهالی منطقه، جایگاه ویژهای دارد.
هنرهای تزئینی عبارتی جاافتاده برای شماری از هنرها و صنعتها برای ساخت آثار زینتی یا کاربردی است که دامنهٔ وسیعی از مواد از جمله سرامیک، چوب، شیشه، فلز، منسوجات و غیره را شامل میشوند. این حوزه سرامیکها (سفالینهها، ظروف چینی، و غیره)، شیشهآلات، مبلمان، اثاث خانه، و طراحی داخلی (اما معمولاً نه معماری) را شامل میشود.
هنرهای تزئینی معمولاً در مقابل هنرهای زیبا، شامل نقاشی، عکاسی، و مجسمههای بزرگ که هیچ کاربردی به جز نگاه شدن ندارند، قرار داده میشود. برخی میان هنرهای تزئینی و هنرهای زیبا بر پایهٔ کاربرد، هدف تعیینشده، اهمیت، جایگاه منحصربهفرد اثر، یا تکهنرمندی بودنشان تمایز قائل میشوند. آثار هنرهای تزئینی، یا اثاث خانه، میتوانند ثابت باشند (برای نمونه، کاغذدیواری)، یا متحرک باشند (مانند، آباژور). هنر کاربردی، هنر تزئینی را شامل میشود اما بعلاوه، طراحی گرافیک و دیگر ردهها همچون طراحی صنعتی (که ممکن است با هنرهای تزئینی تلاقی پیدا کند) را هم در بر میگیرد. به طور کلی عبارت هنرهای تزئینی چندان برای آثار معاصر که «طراحی» خوانده میشوند، به کار نمیرود. در تاریخ هنر، عبارت هنرهای فرعی اغلب برای هنرهای تزئینی استفاده میشده است.
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 59
صنایع دستی نوعی کار است که در آن لوازم تزئینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته میشود. معمولاً این کلمه به روشهای سنتی ساختن کالاها اطلاق میگردد. استادکاری مخصوص هر یک از این موارد مهمترین ملاک است. چنین چیزهایی اغلب از لحاظ فرهنگی و یا مذهبی فوق العاده هستند. لوازمی که بصورت تولید انبوه و یا با ماشین آلات مختلف ساخته میشوند جزء صنایع دستی نیستند.
آنچه مقولهٔ صنایع دستی را از هنر کاردستی متمایز میسازد، هدف از ساخته آنهاست. صنایع دستی لوازمی هستند که قرار است مورد استفاده قرار گرفته و کهنه، پوسیده و غیره شوند. مورد استفاده آنها بیش از یک تزئین سادهاست. صنایع دستی اغلب کارهای فرهنگی و رسومی تری تلقی میشوند زیرا به عنوان بخشی از ملزومات زندگی روزمره مطرح هستند. درحالی که هنر و کاردستی بیشتر یک فعالیت سرگرمی گونه و یک ارائه بی نقص از یک تکنیک خلاقیت است. از جنبههای عملی انواع مختلف صنایع دستی به دلیل شباهت مورد استفاده همپوشانی زیادی دارند.
۱۰ ژوئن روز جهانی صنایع دستی است.
در ایران سازمان میراث فرهنگی متولی این بخش هنری میباشد. صنایع دستی معروف ایرانی:
گلیم، فرش، گبه، قلمزنی، شیشه گری، منبت کاری، مینا کاری، سفال، چوب
در حال حاضر پایتخت صنایع دستی ایران شهر اصفهان می باشد
تولیدات هنری نقش پر اهمیتی در اقتصاد استانهای شمال شرقی ایران (خراسان شمالی، جنوبی و رضوی) دارند. قالیبافی، ابریشمکشی، شعربافی، نمدبافی، پوستیندوزی، سنگتراشی و قلمزنی روی سنگ، فیروزهتراشی، سفالگری، سبد و حصیربافی از جمله تولیدات این استان هستند. انواع دیگر تولیدات دستی شامل چارق، گیوه، فراوردههای چوبی و فلزی، نقاشی روی چرم و غیره میباشند.
سنگ تراشی یا حجاری یکی از صنایع وفنون کهن ایران است .
صنعت گران سنگ تراش از قدیم با تراش سنگهای کوه بعضی ابزار واشیاء واسباب خانه وسایل آیینی وزینتی می ساختند وروی انها استادان قلم زن نقش هایی می انداختند. سنگ تراشی وقلم زنی از قدیم به هم وابسته بوده و سنگ تراشان وقلم زنان با یکدیگر در پدید اوردن اشیای سنگی همکاری می کردند. مشهد یکی از شهر هایی است که هنر سنگتراشی آن زبان زد خاص و عام است که هم اکنون کارگاههای زیادی به این امر اشتغال دارند. مهمترین مواد مصرف سنگ تراشان مشهد انواع مختلف سنگ نظیر سنگ مرمر، سنگ نسوز، سنگ سیاه، سنگ زرد، سنگ سبزو...می باشد که صرف نظراز سنگ سبز بقیه از معادن استان خراسان تامین می شوند. مصرف سنگ سیاه به علت ارزانی ونقش پذیری، زیاد بوده، ولی سنگ سبز کرمان به علت گرانی ونیاز به صرف وقت زیاد جهت تولید محصول مصرف کمتری دارد. قلم زنی- مراحل کار طرح اندازی:اشیای سنگی را تراش داده وصیقلی کرده سپس رویه سنگها رارنگ روغنی سیاه می زنند .
پس از خشک شدن رنگ، طرح اولیه نقشهای مرد نظر رابا قلمهای فلزی نوک مدادی روی سنگ درمی آورند . زمینه برداری: پس از طرح پردازی روی اشیاء، سطوح بیرونی خطوط طرح را با قلم می کنند وبر می دارند تا خطوط ونقشها به صورت برجسته نمایان گردد . سایه زدن :پس از زمینه برداری روی نقشها سایه می زنند وگل وبوتهها را باسایه هایی که می زنند تزیین می کنند. ابزار کار:برس رنگ کاری، قلم فلزی ساده، قلم آجداربرای نقش کندن، پرگار، خط کش، گونیا وتقه که نوعی چکش است. انواع نقشها : استادان مشهدی نقشهای مختلفی را بر روی اشیاء سنگی می اندازند که معروف ترین آنها عبارتند از:گل شاه عباسی، گل مرغی، گل ریز، ترنج، خطی، کاروان، چهره، دهان ازدری، شکارگاه، نقوش اسلیمی ونقش رورو که بیشتر در حاشیه استفاده می شود.
دست ساختهای سنگی عمدهترین اشیاء سنگی که در مشهد ساخته وقلم زنی میشود عبارتند از: کاسه، بشقاب، دیگ (هرکاره)، سماورواسباب چای خوری، سینی قلیان، سرمه دان، کشکول وغیره
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 88
مدت کار استادکار و کارگران
سفالگران لالجین معمولاً روزی ده الی دوازده ساعت کار میکنند.
کارگران سفالگری به دسته زیر بخش میشوند: ۱- چرخکار- چرخکار پشت چرخ سفالگری مینشیند و چنانکه در بالا شرح داده شد از گل خام، سفالینه میسازد.
۲- گلمال - گلمال در قسمتی از کارگاه موسوم به « ترپاق دان» کار میکند و کار او ورز دادن گل خام است.
۳- پادو- پادو کارگر خردسالی است که کارهای کوچک گوناگون را در کارگاه انجام میدهد. در هر کارگاه معمولاً دو چرخکار، دو گلمال و یک پادو کار میکنند.
ریتون سفالی اثر محمود صفریروشن
اساتید برجستهٔ سفالگری لالجین
در لالجین حدوداً هزار کارگاه سفالگری دایر است و بیش از دوهزار استاد سفالگر در این شهر در کار ساخت سفال دارد (به غیر از کسانی که به عللی همچون پیری یا تغییر شغل به این کار اشتغال ندارند). افرادی که نامشان در این مقاله آمده، به عنوان نمونه از اساتید درگذشته و زندهٔ این هنر-صنعت ذکر شده اند.
محسن خشوعی فرزند محمدعلی (در زمینهٔ سفال)
نصرالله خشوعی فرزند محمدعلی (در زمینهٔ سفال)
نصرت خشوعی فرزند محمدعلی (در زمینهٔ سفال)
محمود صفریروشن فرزند ابراهیم (در زمینهٔ لعاب، کتیبهٔ سفالی و مجسمه) [۱]
صادق عظیمی (در زمینهٔ سفال و لعاب)
فیض الله عظیمی (در زمینهٔ سفال)
ابراهیم نادری فرزند غلام (در زمینهٔ سفال)
اسماعیل نادری فرزند غلام (در زمینهٔ سفال)
عسگر عسگری فرزند عربعلی(مسنترین سفالگر لالجین که در ساخت خمرههای بزرگ سفالی مهارت دارد.)[۲]
غلام راهپی (در زمینهٔ سفال)
حسن ایوبی فرزند ایوب (در زمینهٔ سفال)
ناصر خلیلیفرد فرزند محمدآقا (در زمینهٔ سفال و لعاب)
نباتعلی نباتیمصلح (در زمینهٔ ساخت انواع کاشی سفالین)
نبی بهمنی فرزند بهمن (جزو معدود سفالگران لالجین که در ساخت خمرههای بزرگ سفالی مهارت دارد.)
یعقوبعلی فرزام (در زمینهٔ سفال و لعاب)
فرامرز رضایی قانع (در زمینهٔ سفال)
جلوههای سفال در فرهنگ عامه
یکی از مسائل عجیب در مورد سفال لالجین آن است که با وجود سابقه چند صد ساله سفالگری در این شهر، بومیان این ناحیه در گذشته هیچ شعری در زمینه سفالگری یا در ارتباط با آن نسرودهاند یا حداقل نویسنده این مطالب (علی رغم پرس و جو و تحقیق) چنین اشعاری را ندیدهاست و بهندرت میتوان چند ضرب المثل مربوط به سفالگری و ظروف سفالین یافت (به زبان ترکی)؛ مثلاً: «کؤزهچی سینیق کؤزهدن سو ایچَر». کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد.
«کؤزه سو یولونده سینَر». کوزه سرانجام در راه (آوردن) آب خواهد شکست (بعضی جانشان را بر سر کارشان میگذارند).
«چؤلمک گزر، قاپاقونی تاپر». دیزی میگردد و درِ مناسب خودش را پیدا میکند (کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز).
«چؤرگی سؤرفهده گؤرؤب، سووی کؤزه ده». نان را در سفره دیده و آب را در کوزه. -یا «گؤنی باجه ده گؤرؤبدی سووی کؤزه ده». آفتاب را از روزن بام دیدهاست و آب را در کوزه (در مورد کسی گفته میشود که نازپروردهاست).
کؤزه تازهلیقده سووی سووق ساخلر. کوزه فقط وقتی نو است، آب را خنک نگه میدارد (هر چیز تازهاش خوب است).
-در زمینه قصههای قدیمی مربوط به این دیار، میتوان به حکایت فوت کوزهگری اشاره کرد که مشهور است و دیگری حکایت ذیل:
پیرمردی دو داماد داشت که یکی از آنها برزگر بود و دیگری با سفالگری، چرخ زندگی را میگرداند. روزی تصمیم گرفت به آنان سری بزند. پس به خانه برزگر رفت و بعد از سلام و احوالپرسی از اوضاع کار و بار او جویا شد. دامادش گفت: الحمدلله؛ اما خدا کند باران ببارد؛ و گرنه زراعت امسال تعریفی نخواهد داشت. پیرمرد بعد از مدتی استراحت برخاست و علیرغم اصرار داماد و دخترش از آنها خداحافظی کرد و به خانه داماد دیگرش رفت. آنجا نیز بعد از خوش و بش کردن و پذیرایی دخترش، صحبت به وضعیت کار سفالگر کشید. او گفت: شکر؛ اما خدا کند باران نبارد؛ و گر نه این روزها که فرصت مناسب کسب و کار است، از دست خواهد رفت. پیرمرد با شنیدن این حرف، متحیر ماند که از خدا چه بخواهد؛ باران ببارد یا نه؟ وقتی به خانهاش برگشت، همسرش با دیدن قیافه پیرمرد، نگران شد و پرسید: چه شده؟ حال فرزندانمان خوب بود؟ پیرمرد سرش را بلند کرد و جواب داد: چه بگویم زن! چه باران ببارد و چه نبارد، کارمان زار است.
کتابشناسی سفال لالجین
توسعه خوشه سفال و سرامیک لالجین، شرکت شهرکهای صنعتی استان همدان و سازمان توسعه صنعتی ملل متحد، مهندس قاسمی، 1387
بررسی مسائل صنعت سفالگری در ایران مورد بررسی مسائل صنعت سفالگری لالجین همدان، مختار مهدیزاده، ۱۳۶۳
پژوهش در خصوص هنر سفالگری لالجین همدان، ۱۳۷۲
تکنیک و فرهنگ سفالینه لالجین، عباسعلی رسولی، ۱۳۷۵
طرح نهایی کانون سفالگری در لالجین، محمدرضا صدفی- جواد میرشکرایی، ۱۳۵۲
سفالینههای لالجین(پایان نامه فوق لیسانس)، فروغ جاوید، دانشکده هنرهای زیبا، تهران، ۱۳۵۲
سفالگری لالجین همدان (پایان نامه لیسانس)، حسین رشیدیان حصاری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۹
سفالگری در لالجین، اصغر کریمی، هنر و مردم (دوره جدید، ش.۱۳)
کوزه گران لالجین (پایان نامه فوق لیسانس)، رضا هاشمی، دانشکده هنرهای زیبا، تهران، ۱۳۴۹
لعاب، کاشی، سفال، ع.شروه و م. انوشفر، تهران، ۱۳۶۳
پژوهش در خصوص هنر سفالگری لالجین همدان، مؤلف؟ ۱۳۷۲
توضیحات
صدیق، مصطفی. کریمی، اصغر. "سفالگری در لالجین"
لعاب، کاشی، سفال، ع.شروه
۱-توا ظرفی ضخیم و معمولاً از جنس سفال به شکل بیضی است با ابعاد تقریبی یک متر در شصت سانتیمتر و دیوارهای به ارتفاع پنج سانتیمتر. البته تابه پخت سرب ثابت است و در داخل کوره ای کوچک قرار دارد.
ملغ یا مقل عنوان محلی مغن یا همان اکسید منگنز است که در ترکیب بعضی از لعابها به کار میرود.
منابع
صدیق، مصطفی. کریمی، اصغر. "سفالگری در لالجین". مجله هنر و مردم، دوره ۳، ش ۳۰ (فروردین۱۳۴۴)
زیر نظر دکتر صادق کیا معاون وزارت فرهنگ و هنر
لعاب، کاشی، سفال، ع.شروه و م. انوشفر، تهران، ۱۳۶۳
منبع: fa.wikipedia.org
صنایع دستی و صنایع هنری...برچسب : نویسنده : صنایع دستی visitchap بازدید : 115